درد

ساخت وبلاگ

خواستم از درد گویم قصه های بی سخن 
در پر قو بوده ای هرگز ندانی درد چیست
گرم یاری بوده ام، در سردی این کوچه ها
گرم یارانی اگر هرگز نخوانی سرد چیست
درمرام عشق نیست سرگرم این دنیا شدن
دست رندانی اگر هرگز ندانی فرق چیست
مانده ام بر عهد دیرین، در سکوت واژه ها
رسم عدوانی اگر هرگزنمانی شرط چیست 
منطق دنیا ببین! بر عشق میزد چوب شرم
غرق دورانی اگر هرگز نخوانی عهدچیست
ما به راه عشق! دادیم گر هزاران جان پاک
سهم دیوانی اگر هرگز ندانی اصل چیست
نام ونان گر شد نشان و شهوت دنیای دون
مست حیرانی اگر هرگز ندانی مرد چیست
خفته ام در زیر ابر،برروی فرش این حصیر
نرم طوفانی اگر هرگز نخوانی رعد چیست
/سجاد نعلبندی @۸بهمن۹۹


چشم نرگس...
ما را در سایت چشم نرگس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajjadnalbandy1 بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 17:06