زخمه

ساخت وبلاگ

شده کافر شوی و ترک مسلمان بزنی
ترک گویی به خدا چاک گریبان بزنی
آلدرین سوخته دل ،در پی جامی آیا
قدح از اشک چرا ،شرح طبیان بزنی
شده آیی به غروب تنگ سکوت دریا
سینه لرزد زشرر سر به غریبان بزنی
موج چون آید و با خیزش آوار نگاه
محو این نیلی دور ابر پریشان بزنی
شده هرپنجره ی بسته به دیوار بلند
بی دیدار ز شب ،سنگ به تاران بزنی 
گل خشکیده زلب دارم و با این امید
 صبح از شبنم گل طعم نگاران بزنی
شده بی تاب شوی و به خیالی دلدار
ره زنی کوچه چنان،نام خدایان بزنی
نفسی داشتم و هم نفسی راخورشید 
ماه هرشب به گذار،راه به باران بزنی
بر سر کوی نشستم که گذر آری و باز
ترک این کیش کنم زلف پریشان بزنی 
خبری داد دلم چشم رقیبان کور است
من همه چشم شدم خار مغیلان بزنی
آتشی مانده ز دل،سوزم از آن فرداها
تو بیا و به فغان،فصل به دوران بزنی
شده گاهی خبری آید و این قافله ابر
همه باران شودوچشم به مهمان بزنی
گر همه کافرخویش اند منم مومن تو
که خدا بود دلت چون ره کفران بزنی
/سجاد نعلبندی @۲۹مرداد ۱۴۰۰


 


چشم نرگس...
ما را در سایت چشم نرگس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajjadnalbandy1 بازدید : 93 تاريخ : شنبه 18 تير 1401 ساعت: 4:16