حاشا

ساخت وبلاگ
اشک می ریزد ولی ! دارم تماشا می کنم
ریزم از دوری ولی دارم که حاشا می کنم
این چه غربت بود دهری را که آید آشکار
دورم این فردا ولی خواهم تماشا می کنم
دست تقدیرم نشست و انتظاری را نوشت
سوزم و رسوا ولی ! آیم که حاشا می کنم
ابتدای فصل را سبز و به رنگ دشت سرخ
دیدم این شیدا ولی خواهم تماشا می کنم
برگ برگ خاطرات شعری شد و با هر غزل
خواندم و غوغا ولی نالم که حاشا می کنم
مست بودم باده ات از آخرین پیمان عشق
سیرم از دوری ولی خواهم تماشا می کنم.
/سجاد نعلبندی @۲۱مرداد ۹۶ چشم نرگس...
ما را در سایت چشم نرگس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajjadnalbandy1 بازدید : 96 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 18:56